Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-04-29@14:32:45 GMT

سوره های قرآن/ سوره حجر (متن، ترجمه و فایل صوتی)

تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۷۶۶۲۶۱

سوره های قرآن/ سوره حجر (متن، ترجمه و فایل صوتی)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾ الف لام راء اين است آيات كتاب [آسمانى] و قرآن روشنگر (۱)

 

رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿۲﴾ چه بسا كسانى كه كافر شدند آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند (۲)

 

ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۳﴾ بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان كند پس به زودى خواهند دانست (۳)

 

وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ ﴿۴﴾ و هيچ شهرى را هلاك نكرديم مگر اينكه براى آن اجلى معين بود (۴)

 

مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ﴿۵﴾ هيچ امتى از اجل خويش نه پيش مى‏ افتد و نه پس مى‏ ماند (۵)

 

وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ﴿۶﴾ و گفتند اى كسى كه قرآن بر او نازل شده است به يقين تو ديوانه‏ اى (۶)

 

لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۷﴾ اگر راست مى‏ گويى چرا فرشته ‏ها را پيش ما نمى ‏آورى (۷)

 

مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُنْظَرِينَ ﴿۸﴾ فرشتگان را جز به حق فرو نمى‏ فرستيم و در آن هنگام ديگر مهلت نيابند (۸)

 

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿۹﴾ بى‏ ترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‏ ايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود (۹)

 

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۰﴾ و به يقين پيش از تو [نيز] در گروههاى پيشينيان [پيامبرانى] فرستاديم (۱۰)

 

وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۱﴾ و هيچ پيامبرى برايشان نيامد جز آنكه او را به مسخره مى‏ گرفتند (۱۱)

 

كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ﴿۱۲﴾ بدين گونه آن [استهزا] را در دل بزهكاران راه مى‏ دهيم (۱۲)

 

لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳﴾ [كه] به او ايمان نمى ‏آورند و راه [و رسم] پيشينيان پيوسته چنين بوده است (۱۳)

 

وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ ﴿۱۴﴾ و اگر درى از آسمان بر آنان مى‏ گشوديم كه همواره از آن بالا مى ‏رفتند (۱۴)

 

لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ ﴿۱۵﴾ قطعا مى گفتند در حقيقت ما چشم‏بندى شده‏ ايم بلكه ما مردمى هستيم كه افسون شده‏ ايم (۱۵)

 

وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ ﴿۱۶﴾ و به يقين ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم (۱۶)

 

وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ ﴿۱۷﴾ و آن را از هر شيطان رانده‏ شده‏ اى حفظ كرديم (۱۷)

 

إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ ﴿۱۸﴾ مگر آن كس كه دزديده گوش فرا دهد كه شهابى روشن او را دنبال مى ‏كند (۱۸)

 

وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ ﴿۱۹﴾ و زمين را گسترانيديم و در آن كوههاى استوار افكنديم و از هر چيز سنجيده‏ اى در آن رويانيديم (۱۹)

 

وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ ﴿۲۰﴾ و براى شما و هر كس كه شما روزى ‏دهنده او نيستيد در آن وسايل زندگى قرار داديم (۲۰)

 

وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ﴿۲۱﴾ و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه ‏هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه‏ اى معين فرو نمى‏ فرستيم (۲۱)

 

وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ ﴿۲۲﴾ و بادها را بارداركننده فرستاديم و از آسمان آبى نازل كرديم پس شما را بدان سيراب نموديم و شما خزانه‏ دار آن نيستيد (۲۲)

 

وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿۲۳﴾ و بى‏ ترديد اين ماييم كه زنده مى ‏كنيم و مى‏ ميرانيم و ما وارث [همه] هستيم (۲۳)

 

وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ﴿۲۴﴾ و به يقين پيشينيان شما را شناخته‏ ايم و آيندگان [شما را نيز] شناخته‏ ايم (۲۴)

 

وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۲۵﴾ و مسلما پروردگار توست كه آنان را محشور خواهد كرد چرا كه او حكيم داناست (۲۵)

 

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۲۶﴾ و در حقيقت انسان را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريديم (۲۶)

 

وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ ﴿۲۷﴾ و پيش از آن جن را از آتشى سوزان و بى ‏دود خلق كرديم (۲۷)

 

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۲۸﴾ و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت من بشرى را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو خواهم آفريد (۲۸)

 

فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿۲۹﴾ پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده درافتيد (۲۹)

 

فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿۳۰﴾ پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند (۳۰)

 

إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿۳۱﴾ جز ابليس كه خوددارى كرد از اينكه با سجده‏ كنندگان باشد (۳۱)

 

قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿۳۲﴾ فرمود اى ابليس تو را چه شده است كه با سجده‏ كنندگان نيستى (۳۲)

 

قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۳۳﴾ گفت من آن نيستم كه براى بشرى كه او را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريده‏ اى سجده كنم (۳۳)

 

قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿۳۴﴾ فرمود از اين [مقام] بيرون شو كه تو رانده‏ شده‏ اى (۳۴)

 

وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿۳۵﴾ و تا روز جزا بر تو لعنت باشد (۳۵)

 

قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۳۶﴾ گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده (۳۶)

 

قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ ﴿۳۷﴾ فرمود تو از مهلت‏ يافتگانى (۳۷)

 

إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿۳۸﴾ تا روز [و] وقت معلوم (۳۸)

 

قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۳۹﴾ گفت پروردگارا به سبب آنكه مرا گمراه ساختى من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى ‏آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت (۳۹)

 

إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿۴۰﴾ مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را (۴۰)

 

قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿۴۱﴾ فرمود اين راهى است راست [كه] به سوى من [منتهى مى ‏شود] (۴۱)

 

إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۴۲﴾ در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست مگر كسانى از گمراهان كه تو را پيروى كنند (۴۲)

 

وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۳﴾ و قطعا وعده‏ گاه همه آنان دوزخ است (۴۳)

 

لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ ﴿۴۴﴾ [دوزخى] كه براى آن هفت در است و از هر درى بخشى معين از آنان [وارد مى ‏شوند] (۴۴)

 

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۴۵﴾ بى‏ گمان پرهيزگاران در باغها و چشمه ‏سارانند (۴۵)

 

ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ ﴿۴۶﴾ [به آنان گويند] با سلامت و ايمنى در آنجا داخل شويد (۴۶)

 

وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۴۷﴾ و آنچه كينه [و شائبه ‏هاى نفسانى] در سينه‏ هاى آنان است بركنيم برادرانه بر تختهايى روبروى يكديگر نشسته‏ اند (۴۷)

 

لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِينَ ﴿۴۸﴾ نه رنجى در آنجا به آنان مى ‏رسد و نه از آنجا بيرون رانده مى ‏شوند (۴۸)

 

نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۴۹﴾ به بندگان من خبر ده كه منم آمرزنده مهربان (۴۹)

 

وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ ﴿۵۰﴾ و اينكه عذاب من عذابى است دردناك (۵۰)

 

وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ ﴿۵۱﴾ و از مهمانان ابراهيم به آنان خبر ده (۵۱)

 

إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ ﴿۵۲﴾ هنگامى كه بر او وارد شدند و سلام گفتند [ابراهيم] گفت ما از شما بيمناكيم (۵۲)

 

قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿۵۳﴾ گفتند مترس كه ما تو را به پسرى دانا مژده مى‏ دهيم (۵۳)

 

قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿۵۴﴾ گفت آيا با اينكه مرا پيرى فرا رسيده است بشارتم مى‏ دهيد به چه بشارت مى‏ دهيد (۵۴)

 

قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ ﴿۵۵﴾ گفتند ما تو را به حق بشارت داديم پس از نوميدان مباش (۵۵)

 

قَالَ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ﴿۵۶﴾ گفت چه كسى جز گمراهان از رحمت پروردگارش نوميد مى ‏شود (۵۶)

 

قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۵۷﴾ [سپس] گفت اى فرشتگان [ديگر] كارتان چيست (۵۷)

 

قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ ﴿۵۸﴾ گفتند ما به سوى گروه مجرمان فرستاده شده‏ ايم (۵۸)

 

إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۹﴾ مگر خانواده لوط كه ما قطعا همه آنان را نجات مى‏ دهيم (۵۹)

 

إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۶۰﴾ جز آنش را كه مقدر كرديم او از بازماندگان [در عذاب] باشد (۶۰)

 

فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ ﴿۶۱﴾ پس چون فرشتگان نزد خاندان لوط آمدند (۶۱)

 

قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ ﴿۶۲﴾ [لوط] گفت‏ شما مردمى ناشناس هستيد (۶۲)

 

قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿۶۳﴾ گفتند [نه] بلكه براى تو چيزى آورده‏ ايم كه در آن ترديد میکردند (۶۳)

 

وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۶۴﴾ و حق را براى تو آورده‏ ايم و قطعا ما راستگويانيم (۶۴)

 

فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ ﴿۶۵﴾ پس پاسى از شب [گذشته] خانواده‏ ات را حركت ده و [خودت] به دنبال آنان برو و هيچ يك از شما نبايد به عقب بنگرد و هر جا به شما دستور داده مى ‏شود برويد (۶۵)

 

وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ ﴿۶۶﴾ و او را از اين امر آگاه كرديم كه ريشه آن گروه صبحگاهان بريده خواهد شد (۶۶)

 

وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۶۷﴾ و مردم شهر شادى‏ كنان روى آوردند (۶۷)

 

قَالَ إِنَّ هَؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ ﴿۶۸﴾ [لوط] گفت اينان مهمانان منند مرا رسوا مكنيد (۶۸)

 

وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ ﴿۶۹﴾ و از خدا پروا كنيد و مرا خوار نسازيد (۶۹)

 

قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿۷۰﴾ گفتند آيا تو را [از مهمان كردن] مردم بيگانه منع نكرديم (۷۰)

 

قَالَ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۷۱﴾ گفت اگر مى‏ خواهيد [كارى مشروع] انجام دهيد اينان دختران منند [با آنان ازدواج كنيد] (۷۱)

 

لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۷۲﴾ به جان تو سوگند كه آنان در مستى خود سرگردان بودند (۷۲)

 

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ ﴿۷۳﴾ پس به هنگام طلوع آفتاب فرياد [مرگبار] آنان را فرو گرفت (۷۳)

 

فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ ﴿۷۴﴾ و آن [شهر] را زير و زبر كرديم و بر آنان سنگهايى از سنگ گل بارانديم (۷۴)

 

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ ﴿۷۵﴾ به يقين در اين [كيفر] براى هوشياران عبرتهاست (۷۵)

 

وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ ﴿۷۶﴾ و [آثار] آن [شهر هنوز] بر سر راهى [داير] برجاست (۷۶)

 

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۷۷﴾ بى‏ گمان در اين براى مؤمنان عبرتى است (۷۷)

 

وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ ﴿۷۸﴾ و راستى اهل ايكه ستمگر بودند (۷۸)

 

فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ ﴿۷۹﴾ پس از آنان انتقام گرفتيم و آن دو [شهر اكنون] بر سر راهى آشكاراست (۷۹)

 

وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ ﴿۸۰﴾ و اهل حجر [نيز] پيامبران [ما] را تكذيب كردند (۸۰)

 

وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿۸۱﴾ و آيات خود را به آنان داديم و[لى] از آنها اعراض كردند (۸۱)

 

وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ ﴿۸۲﴾ و [براى خود] از كوهها خانه ‏هايى مى‏ تراشيدند كه در امان بمانند (۸۲)

 

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ ﴿۸۳﴾ پس صبحدم فرياد [مرگبار] آنان را فرو گرفت (۸۳)

 

فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۸۴﴾ و آنچه به دست مى ‏آوردند به كارشان نخورد (۸۴)

 

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ ﴿۸۵﴾ و ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حق نيافريده‏ ايم و يقينا قيامت فرا خواهد رسيد پس به خوبى صرف نظر كن (۸۵)

 

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿۸۶﴾ زيرا پروردگار تو همان آفريننده داناست (۸۶)

 

وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ ﴿۸۷﴾ و به راستى به تو سبع المثانى [=سوره فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا كرديم (۸۷)

 

لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾ و به آنچه ما دسته ‏هايى از آنان [=كافران] را بدان برخوردار ساخته‏ ايم چشم مدوز و بر ايشان اندوه مخور و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر (۸۸)

 

وَقُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ ﴿۸۹﴾ و بگو من همان هشداردهنده آشكارم (۸۹)

 

كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ ﴿۹۰﴾ همان گونه كه [عذاب را] بر تقسيم‏ كنندگان نازل كرديم (۹۰)

 

الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ ﴿۹۱﴾ همانان كه قرآن را جزء جزء كردند [به برخى از آن عمل كردند و بعضى را رها نمودند] (۹۱)

 

فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۹۲﴾ پس سوگند به پروردگارت كه از همه آنان خواهيم پرسيد (۹۲)

 

عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾ از آنچه انجام مى‏ دادند (۹۳)

 

فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿۹۴﴾ پس آنچه را بدان مامورى آشكار كن و از مشركان روى برتاب (۹۴)

 

إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ ﴿۹۵﴾ كه ما [شر] ريشخندگران را از تو برطرف خواهيم كرد (۹۵)

 

الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۹۶﴾ همانان كه با خدا معبودى ديگر قرار مى‏ دهند پس به زودى [حقيقت را] خواهند دانست (۹۶)

 

وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ ﴿۹۷﴾ و قطعا مى‏ دانيم كه سينه تو از آنچه مى‏ گويند تنگ مى ‏شود (۹۷)

 

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ ﴿۹۸﴾ پس با ستايش پروردگارت تسبيح گوى و از سجده‏ كنندگان باش (۹۸)

 

وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ ﴿۹۹﴾ و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد (۹۹)   فایل صوتی سوره حجر کد ویدیو دانلود فیلم اصلی تماشاخانه قطعنامه محیط زیستی سازمان ملل و ایران که رای عجیبی داد/ وقتی برای محیط زیست متحد نباشیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
.. (فیلم) ببینید| پخش روزانه سرود ملی اوکراین هنگام سرریز سد 100 ساله ایماترای فنلاند فیلم های دیگر

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: سوره های قرآن سوره حجر ل م ل ائ ک ة أ ج م ع ین ا ک ان وا ب ال ح ق ق ال وا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۷۶۶۲۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کمی مهربان باشیم (بررسی زندگی و آثار دکتر هروی)

به نام خداوند جان و خرد

کمی مهربان باشیم:

کمی مهربان باشیم؛ تا مصداق این بیت شعر گردیم:

نام نیک رفتگان ضایع مکن                           تا بماند نام نیکت پایدار

سعدی(درود خدا بر اوباد)

به گزارش جام جم آنلاین از گرگان استاد ایرانفر در ادامه گفتند ما نتوانستیم زحمات او را پاس بداریم و شان و جایگاه علمی و فرهنگی او را حفظ کنیم و خواستار توجه مسئولان فرهنگی استان شدند و در پایان صحبتش بنا گردید ایشان به یاری چند نیک اندیش دیگر عضو انجمن حافظ خوانی با روی هم گذاشتن مقداری پول، سنگ مزاری شایسته ای برای قبر دکتر  حسینعلی هروی تهیه و بر مزارش نصب نمایند.

این سخنان که نگارنده را وادار نمود که به قبرستان امامزاده عبدالله رفته و قبر دکتر  حسینعلی هروی را زیارت نماید و به بررسی زندگی و آثار او بپردازد، آنچه در زیر گزارش می شود، مروري بر زندگي و آثار دكتر«حسين علي هروي» این اندیشمند راستین گرگانی است. نگارنده امیدوار است که توانسته باشد به شایستگی ایشان را به دوستدارانش و علاقمندان ادب و فرهنگ ایران و به ویژه حضرت حاغظ بشناساند، و پیشنهاداتی که ارائه نموده توسط مسئولان امر جامه ی عمل پوشانده شود، تا شاید بتوانیم خدمتی کوچک به مردی بزرگ کرده باشیم.

سرمایه های راستین یک ملت، نه ذخائر فسیلی و زیرزمینی، نه کانی های ارزشمند، نه فلزات گرانبها، و نه اندوخته های پولی آنان است؛ بلکه سرمایه های راستین یک ملت، مردان و زنانی است که بی چشمداشت، عمر گرامی خود را در را پیشرفت دانش، فرهنگ و ادب گذراندند، تا دستاورد تلاش و کوشش صادقانه ی آنان چراغی باشد فروزان در راه تکامل تاریخ و تمدن کشور و تعالی همنوعانشان.

آنان در تنهایی، گمنامی و گاه تهیدستی و بی انتظار پاداش تلاش نمودند، و در زنده بودن خود و یا پس از مرگشان برای مجاهدت بی دریغ خود، توجه و تحسینی را از ما خواستار نبودند و نشدند. اما این ما هستیم که از یک سوی وظیفه ی انسانی داریم که تلاش و دستاوردشان که برای ما، فرّ و شکوه، پیشرفت و والایی و غرور ملی به دنبال داشته، ارج نهیم و ایشان را از گمنامی و تنهایی و سکوت رنج دهنده شان برهانیم و بخواهیم که غبار فراموشی و بی مهری خودمان ر ا از نام  یادشان پاک کنیم، تا نامشان برای همیشه بلند مرتبه و یادشان پرآوازه و دستاورد یک عمر مجاهده ی آنها کاراتر گردد.

سرزمین گرگانزمین با پيشينه فرهنگي و تاريخي درخشان خود و لطف خدادادی تاكنون توانسته است اندیشمندان و دانشمندان بسیاری را بپروراند. بزرگانی که در روزگاران گذشته و نیز دوره معاصر به مانند ستارگان پر فروغي در گلستان فلسفه، علم و ادب، فرهنگ وتاریخ درخشیده اند، در اين زمينه مي‌توان به شخصيتهايي همچون «سيدابوالقاسم ميرفندرسكي، خليل فلسفي، مختومقلي فراغي، مسيح‌الله ذبيحي، فخرالدين اسعد گرگاني، ميرداماد و دیگران اشاره كرد.


یکی از این شخصیت های فرهیخته عرصه ی دانش و ادب حسينعلي هروي گرگانی- نویسنده، مترجم، حافظ پژوه و شارح بزرگ معاصر استاد دانشگاه است.

                                               

حسينعلي هروي در سال۱۲۹۷ه.خ پا به عرصه هستی نهاد. وی فرزند ميرزا احمد خان معروف به بابا كه در محله سرپير گرگان زندگي مي‌كرد،بود پدربزرگ وی حبیب الله خان سررشته دار، عضو محکمه حقوق استرآباد و جد اعلایش، حاج شیخ عبدالصمد خان مقصودلو موقرالملک، همگی از چهره های سرشناس گرگان بودند. تحصيلات ابتدايي و دوره اول متوسطه را درگرگان به پايان برد و به دليل داير نبودن كلاسهاي دوره دوم متوسطه، براي ادامه تحصيلات به دانشسراي مقدماتي تهران رفت. وي از دانشسراي مقدماتي با كسب رتبه اول به دانشسراي عالي وارد و درجه ليسانس یا کارشناسی را در رشته زبان هاي خارجي كسب كرد. هروي در سال ‪ ۱۳۲۴به عنوان دبير زبان فرانسه در آموزش و پرورش شهرستان گرگان مشغول به كار شد كه پس از چند سال دبيري، كارمندي بانك و رياست فرهنگ در برخي نقاط از جمله شهرستان گناباد و استان خراسان براي ادامه تحصيلات به فرانسه رفت. وي در دوره دكتراي مدرسه عالي "السنه شرقي" دانشگاه پاريس نام نويسي كرد و موفق به اخذ درجه دكترا در رشته فرهنگ و تمدن اسلامي شد. پايان نامه دكتر حسين علي هروي نيز ترجمه خسرونامه يا گل و هرمز عطار بود كه آن را به زبان فرانسه برگرداند.

 در مورد بخشي از زندگي دكتر هروي، محمد ايران‌فر در مقاله‌اي مي‌گويد: هروي در سالهاي ‪ ۱۳۲۹تا ‪ ۱۳۴۴رييس دفتر استاد بديع الزمان فروزانفر و سپس دبير دانشكده معقول و منقول (الهيات) بوده است. دكتر هروي همچنين در دهه پنجاه با سيدابوالقاسم انجوي شيرازي، نعمت الله قاضي (شكيب)، دكتر شاه حسيني و چند نفر ديگر در بخش ادبي راديو ايران همكاري داشت. وي در سال ‪ ۱۳۴۸از سوي هيات منتخب دانشگاه تهران كه شامل دكتر منوچهر ستوده، دكتر ابوالقاسم اجتهادي و دكتر حسين گوئيلي بودند به مقام استادياري دانشگاه مفتخر شد. همكاري با بخش ادبي راديو ايران ، ترجمه فصولي از كتاب آناكارنينا از لئون تولستوي و ترجمه خوش زيستن در زندگي زناشويي تاليف آندره موروا ، داستايفسكي به روايت هانري تروآيا ، جلديازدهم تاريخ بزرگ جهان و زندگي نامه پوشكين اثر هانري تروايا از ديگر فعاليتهاي حسين علي هروي بوده‌است.

ترجمه كتاب «فرهنگ البسه مسلمانان» تاليف رينجرت دزي از آثار برجسته دكتر هروي است. اين كتاب در نوع خود ماخذي نسبتا جامع بوده و در آن توضيح و شناخت انواع پوشش‌ها و جامه‌هاي مسلمانان از صدر اسلام تا قرن نوزدهم ميلادي (سيزدهم هجري قمري) بيان شده است. کتاب فرهنگ البسه مسلمانان، در رشته ترجمه ادبی، برنده جایزه سلطنتی 1345 گردید. در اين زمينه شادروان مجتبي مينوي در مقدمه اين كتاب نوشته است: زحمت بسياري كه اقاي هروي در ترجمه اين كتاب و مفهوم كردن آن براي خوانندگان كشيده‌اند قابل توصيف نيست. همچنين مقالات نوشته شده با عنوان بي‌سوادي در جهان، اسلام در جهان امروز، هنر اسلامي و مجموعه مقالاتي در مورد حافظ از ديگر آثار اين نويسنده و مترجم است. مهمترين و ماندگارترين اثر و بزرگترین عامل حسن شهرت دكتر هروي کتاب چهار جلدی «شرح غزلهای حافظ» است که پس از سالها تحقیق كه با مقدمه‌اي مبسوط به همت دكتر زهرا شادمان در سال هزار و سیصدو شصت و هفت منتشر شده است. کتاب ارزشمندی که هنوز جایگاه رفیعی در عرصه پژوهشهای حافظ شناسی دارد.بهاء‌الدين خرمشاهي حافظ پژوه نامدار معاصر دراين زمينه مي‌گويد: من خود شرح غزل‌هاي حافظ را ارج مي‌گزارم و آن را از بسياري از شروح سودمندتر مي دانم.

هروی با انتشار مقالات متعدد در نشریات معتبر به نقد کتب منتشره درخصوص دیوان خواجه حافظ می پرداخت امری که او را به چهره ای خاص در این زمینه مبدل کرده بود، مقالاتی که گهگاه رویه ای تند و طعنه آمیز به خود می گرفت و زمینه بروز مباحثات مختلف را فراهم می نمود، در بهار 1353 مقاله ای باعنوان «نقدی بر حافظ مسعود فرزاد» به طبع رسانید و سبب شد تا فرزاد نیز مقاله ای بی محابا در همان نشریه بنگارد. از دیگر مقالات انتقادی ایشان می توان به نقد دیوان حافظ، تصحیح ابوالقاسم انجوی شیرازی یا « سخنی از تصحیح جدید دیوان حافظ» در معرفی دیوان حافظ، تصحیح دکتر خانلری اشاره کرد. مباحثات وی اساتید دیگری چون دکتر اسلامی ندوشن، فتح الله مجتبایی و ایرج افشار را نیز مورد عنایت قرار داده است، روند این رویدادها موجب گردیده بود تا خود نیز به لحن مزاح در مقاله «چرا نه در کنار هم؟»( کیهان فرهنگی اسفند 1367) چنین بنگارد:« در کنگره حافظ شیراز مصاحبت استادى از دانشگاه اصفهان نصیبم شد.خوش سخن و لطیفه پرداز.روزى از من پرسید شرح حافظ شما چند جلد شده، گفتم چهار جلد.به همان لهجه ظریف اصفهانى گفت بگویید هشت جلد، چون با سابقه‏اى که من به مشاجرات قلمى شما در باب حافظ دارم باید منتظر نقد و نظرهاى بسیار باشید.»، سلسله مقالات وی در کتابی با عنوان «مقالات حافظ، دکتر حسینعلی هروی» توسط عنایت الله مجیدی به طبع رسیده است.

دكتر حسين علي هروي بر اثر ابتلا به بیماری ریوی در ششم اردیبهشت ماه سال ‪ ۱۳۷۲در تهران درگذشت و بنا به وصيت خود به دلیل تعلق خاطر در دیار سرسبز و تاریخی اش- گرگان- به خاک سپرده شد، تا با خدمات فرهنگي و ادبي بسيار كه به جامعه ايران ارايه داد نامش براي هميشه به يادگار بماند.

شرف الدین خراسانی، شعر«ظلم مرگ» را در رثای او سروده که برخی ابیات آن از این قرار است:« دردا که مرگ یاران ما را ز هم جدا کرد / بر رفتگان ستم کرد بر ماندگان جفا کرد / دردا مگر ندانست در بند مهر اوئیم / آن رفته ای که ما را زود اینچنین رها کرد / آن رفته ای که عمری با حافظ آشنا بود / خلقی به او ثنا گفت، حافظ به او دعا کرد / چون زنده بودن او درد گران او گشت / او درد زندگی را با مرگ خود دوا کرد.»

با توجه به شخصیت ادبی- فرهنگی ارزشمند دكتر حسين علي هروي و در راستای گرامیداشت چهره های علمی،دینی و سیاسی و نیز  الگو سازی آنان برای نسل امروز، چند پیشنهاد می شود امید می رود،که عملی شوند:

1-در تقویم استان، نام ابشان به عنوان یک چهره ماندگار(دینی،عرفانی و سیاسی) ثبت شود. و برنامه های پیش بینی شده را در همین روز انجام بدهند.

2-هرساله در روز در گذشتش،برنامه هایی برای گرامیداشت یاد و نامش برگزار شود.یکی از این برنامه ها می تواند با همکاری شهرستان سبزوار و باعنوان همایش شناخت اندیشه و خدمات دكتر حسين علي هروي برگزار شود.

3-قبر او را به نحو شایسته ایی بازسازی شود. و تصویری مناسب از ایشان بر قبر اوقراربدهند.( گمان می رود این کار ارزشمند توسط اعضای انجمن حافظ خوانی کانون جهاندیدگان گرگان در شرف انجام است) و اگر مقدور شد یادمانی نیز برای آرامگاه او ساخته شود.

5-نام دكتر حسين علي هروي را بر روی یکی از خیابان های شهرگرگان بگذارند.

6-تمهیداتی اندیشیده شود تا آثار فاخر این حافظ شناس بزرگ باز نشر شود و نیز در حد مقدوراتی مستندی از زندگی ایشان

ای که دستت می‌رسد کاری بکن                    پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

یارب الهامش به نیکویی بده                           وز بقای عمر برخوردار دار

سعدی(درود خدا بر اوباد)

علیرضا حصارنوی-باستان شناس و کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستانی

 

دیگر خبرها

  • باج‌افزارهای جدید چطور حمله می‌کنند؟
  • ۱۱۰ فرصت اقتصادی خراسان جنوبی به ۲ زبان ترجمه شد
  • هدف از تحمیل بی‌حجابی به جامعه چیست؟
  • ترجمه «قلمروزدایی علم و دین» روانه بازار نشر شد
  • امکان ارسال پیوست بدون اینترنت در واتس‌اپ
  • دخترى كه با طلا و ركورد شكنى به قولش عمل كرد
  • کمی مهربان باشیم (بررسی زندگی و آثار دکتر هروی)
  • نبض قیمت مسکن شمال شهر
  • محکم‌ترین اصل قانون اساسی اسلام که در نهج البلاغه آمده است
  • اعلام زمان برگزاری آزمون غربالگری درون دانشگاهی شانزدهمین المپیاد علمی وزارت بهداشت